بازار رمزارزها بار دیگر وارد یکی از شورانگیزترین و شاید خطرناکترین مراحل خود شده است؛ مرحلهای که بسیاری آن را «فاز نهایی بولران» مینامند. در این دوره، قیمتها معمولاً بهطرز پارابولیکی افزایش مییابند و سودهای چشمگیری نصیب معاملهگران میشود. اما درست زمانی که تبوتاب سود به اوج خود میرسد، لحظهای است که باید به فکر قفلکردن دستاوردها و خروج سنجیده بود. چرخههای رمزارزی تجربه ثابت کردهاند که هر اوج، با فرود همراه است و مشکل اصلی اینجاست که در نقطه اوج، عدهای همچنان در تلاش برای کسب سود بیشتر هستند، بدون آنکه متوجه نزدیکشدن پایان جشن باشند.
ناهماهنگی در فصلهای مختلف بازار و مکانیزم چرخش سرمایه
چرخه صعودی رمزارزها همیشه یک روند خطی و از پیش تعیینشده ندارد. در ابتدا، سلطه بازار در اختیار بیتکوین است و آلتکوینها زیر سایه آن قرار میگیرند. اما وقتی بیتکوین دچار وقفه در رشد میشود و دامیننس (تسلط) آن کاهش مییابد، جریان سرمایه بهسوی آلتکوینهای اصلی مانند اتریوم، کاردانو، XRP، دوجکوین و سپس رفتهرفته به سمت توکنهای با ارزش بازار متوسط، میمکوینها و حتی NFTها سرازیر میشود. این فرآیند، گاه با ظهور ترندهای جدید و غیرمنتظره همراه است. در دورههای گذشته، اتریوم معمولاً نقش پیشران را داشت، اما در این چرخه، گاه میبینیم میمکوینها یا حتی توکنهای NFT و پروژههای مرتبط با هوش مصنوعی، زودتر از انتظار به سودهای چشمگیری دست یافتهاند. این یعنی درک تغییر روندها و تمرکز بر تحلیل بنیادی و نه فقط الگوهای قدیمی.
نکته مهم اینجاست که این جابهجاییهای سرمایه همیشه منظم و خطی نیست. بازار میتواند ناگهان از یک حوزه به حوزه دیگر چرخش کند و قاعدهای تضمینشده برای دنبالکردن پول وجود ندارد. بنابراین، بهجای آنکه هر روز بهدنبال یکی از این چرخشها بدوید، بهتر است سبدی از داراییها را بر اساس تحلیل و استراتژی مشخص در اختیار داشته باشید. این کار شما را از «دنبالکردن کورکورانه پول» بینیاز میکند.
شناسایی نقطه اوج: افسانهای به نام “فقط سر وقت بفروش”
بسیاری تصور میکنند تنها کافی است “در اوج” بفروشند. اما این بهاندازهای که به نظر میرسد ساده نیست. تحلیلگران به چرخههای چهارساله و رفتار تاریخی بیتکوین اشاره میکنند: مثلاً اینکه اوج بعدی ممکن است در اواخر ۲۰۲۵ رخ دهد. اما این الگوهای تاریخی نسخهای تضمینی نیستند. عوامل خارجی، مانند سیاستهای دولتها، شرایط کلان اقتصادی، رخدادهای ژئوپلیتیک و حتی روانشناسی جمعی، میتوانند سبب شوند اوج اصلی بازار جلوتر یا عقبتر از زمان پیشبینیشده فرا برسد.
برخی تحلیلها از ایده “شتابدهی اوج” سخن میگویند: اینکه همه امروز الگوهای چهارساله را میشناسند و برای جلو زدن از بقیه، زودتر دست به فروش میزنند. این میتواند اوج را زودتر از موعد برساند و بسیاری را غافلگیر کند. همینطور حوادث سیاسی و اتفاقاتی همچون روی کار آمدن دولتهای جدید که شاید دیدگاه مثبتی نسبت به رمزارزها داشته باشند، میتواند با مکانیزم «شایعه را بخر، خبر را بفروش» باعث ریزش غیرمنتظره بعد از یک رالی صعودی شود. به بیان دیگر، ممکن است بازار به امید یک رویداد خوشایند (مثلاً تصویب یک قانون حمایتی یا ورود یک چهره سیاسی طرفدار کریپتو) رشد کند و درست در لحظه وقوع آن رویداد، سرمایهگذاران با سودگیری خارج شوند و بازار سقوط کند.
شاخصها و سیگنالهای پایان بولران
خوشبختانه، مجموعه متنوعی از شاخصها مانند NUPL، MVRV-Z، P-Cycle و سایر معیارهای آنچین (On-Chain) وجود دارند که میتوانند به شما در شناسایی نزدیکشدن به سقفهای قیمتی کمک کنند. اما اتکا به یک یا دو شاخص بهتنهایی کافی نیست. تجربه نشان داده وقتی بازار در حالت سرخوشی (Euphoria) است و خبرهای خوب تأثیر چندانی بر رشد قیمت ندارند (یا برعکس، خبر بد قیمت را چندان پایین نمیبرد)، باید هوشیار شد. این ممکن است نشانه خستگی خریداران و ناتوانی بازار در یافتن خریداران جدید باشد. به بیان دیگر، روزی فرا میرسد که دیگر پول تازهای برای بالا بردن قیمت باقی نمانده است.
فرصتها در دل ریسک: هنوز دیر نشده، اما فردا شاید دیر باشد
اگر احساس میکنید دیر رسیدهاید، باید بدانید که در پایان چرخههای صعودی، رشدهای غیرمنتظره و سودهای چندصد درصدی نیز رخ میدهند. حتی اگر بیتکوین و اتریوم پیش از این چندین برابر رشد کرده باشند، همواره پروژهها و حوزههای جدیدی پدیدار میشوند. برای نمونه، ظهور توکنهای مرتبط با هوش مصنوعی یا روندهای تازهای در بخش NFT ممکن است در اواخر چرخه نیز جهشهای خاص خود را داشته باشد. این یعنی حتی در حالی که یک روند اصلی رو به پایان است، ممکن است زیرروندهای کوچکتر و نوظهور، سودآور باشند.
اما سؤال اصلی این است: حاضرید چه سطحی از ریسک را بپذیرید؟ اگر در کف بازار خرسی، یک توکن بنیادی (مثلاً بیتکوین، اتریوم یا سولانا) را خریداری میکنید، ریسک کمتری متوجه شماست؛ چون میدانید بالاخره با شروع بازار صعودی، ارزش آن بازیابی میشود. اما اگر درست در اواخر چرخه صعودی وارد پروژهای میشوید که هنوز جایگاه محکم و آینده روشنی ندارد، اگرچه ممکن است باز هم سود کنید، اما ریسک سقوط ناگهانی بیشتر است.
مثالی ساده: خرید بیتکوین در اوج ۱۸۰ هزاردلاری (فرضی) چه میزان سود در اختیارتان میگذارد؟ شاید تا ۲۵۰هزار دلار رشد کند و ۳۰-۴۰ درصد سود به شما بدهد. اما اگر در ابتدای چرخه، زمانی که قیمت بسیار پایینتر بود، وارد میشدید، سود شما صدها درصد میبود. از سوی دیگر، آلتکوینی که همین حالا چند صد درصد رشد کرده، احتمالاً دیگر فضای رشد عجیبی ندارد، مگر اینکه وارد پروژهای کاملاً جدید و ریسکپذیر شوید. اینجاست که به پرسش مهمی میرسیم: آیا ۳ برابر شدن سرمایه شما راضیکننده است یا بهدنبال ۳۰ برابر شدن هستید؟ پاسخ به این پرسش، به میزان ریسکپذیری، دانش تحلیلی و اهداف مالی شما بستگی دارد.
جمعبندی انتقادی: موفقیت در گرو درک چرخه و مدیریت احساسات
چرخههای صعودی رمزارزها، همواره سرشار از فرصت، هیاهو و البته تلههای قیمتی است. فاز نهایی چرخه صعودی، فرصتی ناب برای کسب سودهای بزرگ فراهم میکند، اما درست در همین مرحله است که بیشترین زیانها نیز میتواند گریبانگیر سرمایهگذاران کمتجربه و حریص شود.
در چنین فضایی، صرفاً دانستن تاریخ احتمالی اوج کافی نیست. شما نیازمند ترکیبی از تحلیل تکنیکال، بررسی معیارهای درونشبکه، شناخت ترندهای بازار، آگاهی از احساسات جمعی و آماده بودن برای سناریوهای متضاد هستید. باید لحظهای که موسیقی بازار قطع میشود، صندلی خود را داشته باشید. اگر با دیدی انتقادی و تحلیلی، از نشانههای هشداردهنده چشم برندارید و همواره استراتژی خروج داشته باشید، حتی اگر بازار بر خلاف انتظار شما عمل کند، میتوانید بخشی از دستاوردهای خود را حفظ کنید.
بهیاد داشته باشید: هیچکس قطعیت ۱۰۰ درصدی در این بازار ندارد. کسی که ادعا کند تاریخ دقیق اوج یا کف بعدی را میداند، یا سادهلوح است یا در پی فریب. رمزارزها بازار احتمالاتاند، نه بازار قطعیتها. کلید موفقیت، درک این حقیقت و حرکت هوشمندانه در میان انبوهی از اطلاعات، هیاهو و احساسات متناقض است.