اندیشه هوپ، نظریهپرداز برجسته لیبرترینیسم و اقتصاددان اتریشی، نقدی رادیکال بر دموکراسی و ارائه راهکاری جایگزین متمرکز است. او در آثار خود به ویژه در کتاب «دموکراسی: خدایی که شکست خورد» با تکیه بر اصول اقتصاد و فلسفه سیاسی، دموکراسی را نه تنها به عنوان راه حلی برای مشکلات جامعه نمیپذیرد، بلکه آن را خود منشأ بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی میداند.
نقد دموکراسی به روایت هوپ
هانس هرمان هوپ دموکراسی را به دلیل اصول پایهای آن، به ویژه اعتقاد به برابری و عدالت، مورد انتقاد قرار میدهد. او بر این باور است که دموکراسی نه تنها برابری واقعی را به ارمغان نمیآورد، بلکه با ایجاد یک توهم آزادی و برابری، نوع جدیدی از تبعیض و استثمار را برقرار میکند. به نظر او، در دموکراسی، هر فردی ممکن است به ظاهر بتواند به جایگاه حاکمیت دست یابد، اما در واقع این امر به معنای تقسیم قدرت بین گروههای خاصی است که در نهایت برتری و امتیازات خود را حفظ میکنند.
هوپ همچنین به تفاوت میان سلطنت و دموکراسی میپردازد و معتقد است که در نظام سلطنتی، حاکم به دلیل پیوند ارثی، تمایل بیشتری به حفظ و نگهداری منابع دارد، زیرا آنها را بخشی از اموال شخصی خود میداند. اما در دموکراسی، حاکمان به دلیل محدودیت زمانی در قدرت، انگیزهای برای حفظ منابع ندارند و بیشتر به دنبال بهرهبرداری کوتاهمدت از آنها هستند.
پیشنهاد جامعه با قانون خصوصی
هوپ به جای دموکراسی، مدل جامعهای را پیشنهاد میکند که بر اساس قانون خصوصی اداره میشود. در این جامعه، هیچگونه قانون عمومی وجود ندارد و تمامی قوانین مبتنی بر حقوق خصوصی و مالکیت خصوصی هستند. او معتقد است که چنین جامعهای تنها میتواند از طریق احترام به حقوق مالکیت خصوصی و رعایت قراردادهای داوطلبانه میان افراد به نظم و امنیت دست یابد.
در این جامعه پیشنهادی، هر شخص یا سازمانی میتواند به طور داوطلبانه به ارائه خدمات امنیتی، داوری و قضایی بپردازد و مردم نیز بر اساس رضایت خود از این خدمات استفاده میکنند. این جامعه رقابتی، برخلاف سیستم دولتی که مبتنی بر اجبار است، بر پایه رضایت طرفین و رقابت آزادانه بین ارائهدهندگان خدمات عمل میکند.
حکومت به مثابه انحصارگر زور و اجبار
هوپ در نقد خود از دولت و دموکراسی، دولت را به عنوان نهادی تعریف میکند که انحصار استفاده از زور و اجبار را در یک منطقه جغرافیایی خاص در اختیار دارد. او دولت را به عنوان نهادی میداند که نه تنها از مردم مالیات میگیرد، بلکه خود را به عنوان قاضی نهایی در هرگونه اختلاف معرفی میکند. به همین دلیل، به اعتقاد هوپ، دولت همواره تمایل دارد قوانین را به نفع خود تفسیر کرده و به جای محافظت از قانون، خود ناقض آن باشد.
دموکراسی و استثمار منابع
یکی از انتقادات اصلی هوپ به دموکراسی، استثمار منابع طبیعی و انسانی در این نظام است. او معتقد است که در دموکراسی، حاکمان چون مالک منابع نیستند و تنها برای مدت محدودی در قدرت هستند، تمایل دارند تا از منابع به طور غیربهینه استفاده کنند. این امر منجر به تخریب منابع و کاهش کارایی اقتصادی میشود. در مقابل، در نظامهای پادشاهی، حاکم به دلیل ماهیت مالکیت موروثی، انگیزه بیشتری برای حفظ و بهرهبرداری بهینه از منابع دارد.
جایگاه انحصارگرانه دولت
به اعتقاد هوپ، دولت در دموکراسی به یک انحصارگر واقعی تبدیل میشود. این انحصار نه تنها شامل انحصار استفاده از زور، بلکه شامل انحصار در تصمیمگیری نهایی و جمعآوری مالیات نیز میشود. این وضعیت موجب میشود تا دولت، به جای حمایت از مردم، بیشتر به دنبال افزایش قدرت و کنترل خود باشد. هوپ معتقد است که این انحصارگرایی نه تنها در دموکراسی از بین نمیرود، بلکه به شکلی جدید و مخفیانهتر ادامه مییابد.
حقوق خصوصی به عنوان جایگزین
هوپ راهحل خود برای مقابله با مشکلات دموکراسی را در ایجاد یک جامعه مبتنی بر حقوق خصوصی میبیند. در چنین جامعهای، تمامی امور از طریق قراردادهای خصوصی بین افراد حل و فصل میشود. هیچ نهاد دولتی وجود ندارد که بتواند به زور و اجبار بر مردم حکومت کند. در این جامعه، هر فرد میتواند آزادانه با دیگران قرارداد ببندد و در صورت بروز اختلاف، به داوریهایی که به طور داوطلبانه انتخاب شدهاند، مراجعه کند.
نقش قضاوت خصوصی در جامعه پیشنهادی
در جامعه هوپ، قضاوت و داوری نیز به صورت خصوصی و بر اساس رقابت آزاد انجام میشود. داوران و قاضیان خصوصی، با توجه به اعتبار و سابقه خود، مشتریان را جذب میکنند و هرگونه جانبداری یا ناعدالتی در قضاوت منجر به از دست دادن اعتبار آنها خواهد شد. این رقابت آزاد و داوطلبانه، به نظر هوپ، میتواند جایگزین بهتری برای نظام قضایی دولتی باشد که غالباً به دلیل وابستگی به دولت، از استقلال کافی برخوردار نیست.
اقتصاد بدون دخالت دولت
هوپ همچنین به نقش دولت در اقتصاد انتقاد میکند و معتقد است که هرگونه دخالت دولت در اقتصاد، چه از طریق سیاستهای پولی و چه از طریق مالیات، منجر به اختلال در بازار آزاد میشود. او بر این باور است که تنها در یک اقتصاد آزاد و بدون دخالت دولت، منابع به طور بهینه تخصیص مییابند و رشد اقتصادی به صورت پایدار و واقعی تحقق مییابد.
اندیشه هوپ و سخن پایانی
اندیشه هوپ بر این باور است که دموکراسی، با تمام وعدههای خود، نتوانسته است به آزادی و عدالت واقعی دست یابد. او پیشنهاد میکند که به جای دموکراسی، باید به دنبال ایجاد یک جامعه مبتنی بر حقوق خصوصی باشیم که در آن هر فرد به طور آزادانه بتواند از حقوق خود دفاع کند و هرگونه اجبار و زور توسط دولت از بین برود.
هوپ معتقد است که تنها با کنار گذاشتن دموکراسی و روی آوردن به جامعه قانون خصوصی میتوان به آزادی واقعی دست یافت و از استثمار و تبعیض جلوگیری کرد. او از جامعهای سخن میگوید که در آن همه افراد بر اساس توافقات داوطلبانه و احترام به حقوق مالکیت، در کنار یکدیگر زندگی میکنند و هرگونه اجبار و زور توسط نهاد دولت از بین میرود.