به عنوان یک معاملهگر حرفهای، نمیتوانم به اندازه کافی بر اهمیت مدیریت ریسک برای موفقیت طولانی مدت در بازارها تأکید کنم اما میتوانم بگویم مهمترین بحث در معامله گری مدیریت ریسک است. اجازه دهید توضیح دهم که چرا این سلاح مخفی معاملهگران است و چگونه میتوانید از آن برای محافظت از سرمایه خود و به حداکثر رساندن سودتان استفاده کنید.
پایه و اساس موفقیت در معاملات
مدیریت ریسک، شالوده هر استراتژی معاملاتی قوی است. در حالی که معاملهگران تازهکار اغلب فقط بر یافتن معاملات “برنده” تمرکز میکنند، معاملهگران با تجربه میدانند که نحوه مدیریت ریسک در نهایت نتایج شما را تعیین میکند.
حفظ سرمایه
هدف اصلی مدیریت ریسک، حفظ سرمایه معاملاتی شماست. بازارها میتوانند غیرقابل پیشبینی باشند و حتی بهترین معاملهگران هم دورههای زیانده دارند. با مدیریت صحیح ریسک، اطمینان حاصل میکنید که هیچ معامله یا سری معاملات نمیتواند حساب شما را نابود کند.
ماندن در بازی
معامله یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت. مدیریت ریسک خوب به شما اجازه میدهد تا افت و خیزهای اجتنابناپذیر بازار را تحمل کنید. این شما را به اندازه کافی در بازی نگه میدارد تا بتوانید از فرصتهای بزرگ هنگام ظهورشان بهرهبرداری کنید.
تکنیکهای کلیدی مدیریت ریسک
بیایید برخی از تکنیکهای مدیریت ریسک که معاملهگران حرفهای به کار میگیرند را بررسی کنیم:
حجم ورود به معامله
یکی از قدرتمندترین ابزارهای مدیریت ریسک، اندازهگیری صحیح حجم ورود به معامله است. این شامل محاسبه اندازه بهینه حجم معامله بر اساس اندازه حساب شما، ساختار خاص معامله و تحمل ریسک شما میشود. معاملهگران حرفهای معمولاً فقط ۱-۲٪ از حساب خود را در هر معامله به خطر میاندازند.
حد ضرر
استفاده از حد ضرر برای محدود کردن ضرر در معاملات فردی بسیار مهم است. حد ضرر قیمتی از پیش تعیین شده است که در صورت حرکت معامله علیه شما، از آن خارج میشوید. این زیان بالقوه را محدود میکند و احساسات را از معادله خارج میسازد. بسیاری از افراد متوهم در بازار های مالی میگویند که حد ضرر لازمه هر معامله نیست و بهتر است که نباشد. این حرف نا دقیق در بازار فیوچرز بسیار غیر منطقی است ولی در بازار های اسپات و سهام به دلیل خرید واقعی دارایی میتوان از این موضوع استفاده کرد که در آن جا هم حد ضرر ذهنی وجود دارد.
نسبت ریسک به ریوارد
معاملهگران زیرک همیشه قبل از ورود به معامله، نسبت ریسک به ریوارد را در نظر میگیرند. یک دستورالعمل رایج این است که فقط معاملاتی را انجام دهید که حداقل نسبت ریسک به ریوارد ۱:۲ داشته باشند، یعنی سود بالقوه حداقل دو برابر مقدار ریسک شده باشد. اما این مطلب در همه جا صدق نمیکند زیرا خیلی از معاملهگران با ریسک به ریوارد یک به یک نیز توانسته اند به نتیجه برسند ولی برای استفاده از این ریسک به ریوارد باید وین ریت بالایی داشته باشید.
روانشناسی و مدیریت ریسک
مدیریت ریسک فقط درباره اعداد نیست ، بلکه درباره روانشناسی هم هست. شیوههای صحیح مدیریت ریسک میتواند تأثیر قابل توجهی بر ذهنیت یک معاملهگر داشته باشد با کاهش استرس، افزایش اعتماد به نفس و کمک به غلبه بر ترس میتواند بر روند ترید شما تاثیرات مثبت بگذارد. در واقع یکی از کلید های اصلی روانشناسی درست مدیریت سرمایه شناور و کاربردی است که به صورت شخصی سازی شده برای هر فرد نسبت به ریسک پذیری او باید طراحی شود.
مدیریت ریسک به عنوان یک مزیت رقابتی
معاملهگران برتر، مدیریت ریسک را به عنوان سلاح مخفی خود در بازار میبینند. این ثبات در نتایج را فراهم میکند، به ماندگاری در کسب و کار کمک میکند و معاملهگران را قادر میسازد تا در طول زمان از قدرت بازده مرکب بهرهمند شوند. مثلا اگر شما در هر معامله فقط یک درصد از حجم کل پول قابل معامله خود را وارد ریسک کنید، بسیار زمان و تعداد پوزیشن زیادی باید صرف شود تا شما کل پول خود را از دست بدهید پس شانس بیشتری برای ماندن در بازار دارید. فراموش نکنید اگه سرمایه خود را گلوله های اسلحه در نظر بگیریم به جای استفاده تمامی گلوله های خود در یک معامله بهتر است که در صد ها معامله گلوله های خود را مصرف کنید.
پیادهسازی مدیریت ریسک در معاملات شما
برای گنجاندن مدیریت ریسک در معاملات خود:
۱. تحمل ریسک خود را تعریف کنید و قوانین خاصی برای اندازهگیری موقعیت ایجاد کنید.
۲. همیشه از حد ضرر استفاده کنید – بدون استثنا.
۳. قبل از ورود به هر معامله، نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کنید.
۴. یک دفتر معاملاتی برای پیگیری عملکرد مدیریت ریسک خود نگه دارید.
۵. رویکرد مدیریت ریسک خود را به طور منظم بررسی و اصلاح کنید.
نتیجهگیری
مدیریت ریسک پایه و اساسی است که بر آن مبنا، حرفههای معاملاتی موفق ساخته میشوند. با پذیرش این اصول و تکنیکها، در مسیر تبدیل شدن به یک معاملهگر منضبطتر، مطمئنتر و سودآورتر خواهید بود.به یاد داشته باشید، بازار میتواند غیرقابل پیشبینی باشد، اما رویکرد شما نسبت به ریسک نباید چنین باشد. مدیریت ریسک را مزیت خود قرار دهید، و بهتر مجهز خواهید بود تا چالشها و فرصتهایی که بازارها ارائه میدهند را هدایت کنید.